21 ماهگی . رامسر2

گل زیبایم 21 ماهش هم تموم شد.نتونستم رامسر برات بنویسم از بس که سرمون شلوغ بود.

همش مهمونی بودیم.

موقع رفتن از کیش پروازمون تاخیر داشت عروسکم خیلی خسته شد ساعت 11 شب رسیدیم 

خونه عمه مریم.

کلی با آوش بازی کردی.پرواز تهران رامسر هم خیلی خوب بود تا رامسر خواب بودی.

سفرمون خیلی خوب بود خیلی هم خوش گذشت.چندتا مناسبت هم توش بود همه فامیل رو 

دیدیم.

شب چله امسال رامسر بودیم.خونه مرحوم دایی مرتضی دایی بابا.همه فامیلهای بابا دورهم

 بودیم خیلی خوش گذشت.

آخر شب رفتیم خونه مامان جون صغری که خانواده مامان بودن.بعد رفتیم پاساژآرامش که جشن  

یلدابود.

همه از دیدن خوشگل خانوم کلی خوشحال شدن.نمیزاشتی کسی بوست کنه میگفتی

روزانا اذیتنکنین.

دختر خوبی بودی فقط تو لباس پوشیدن خیلی غر میزدی هر لباسی نمیپوشیدی.

کاپشن که بزور میپوشوندمت.

جمعه 20 آذر رفتیم جواهرده خیلی زیبا شده بود همه جا برفی بود.

کلی ذوق کردی اولش به برف گفتی شن.بعد دیگه یاد گرفتی.کوه نشون دادی گفتی اینا چین

یهو گفتی چقد کوه قشنگه.خیلی خوش گذشت.سر خاک بابا جون هم رفتیم کلی برف گرفته بود.

شنبه 21مامان جون صغری بخاطرسالگرد بابا جون مراسم داشت.خدا رحمتش کنه.

جاش واقعاخالیه.

واقعا بهمون خوش گذشت.از خانوادهامون تشکر میکنم که خیلی ازمون پذیرایی کردن.

یسری از عکسارو که تو گوشیم دارم میزارم بقیه بعدا 

جواهرده

آب معدن-جاده جواهرده . با دایی فرشاد و کوهیار رفتیم

بازار آرامش

رستوران کشتی مهمون دایی فرشاد

روزانا جون با نیکی جون .شام مهمون دایی فرشید بودیم

عروسکم داره برای دوستاش سوغاتی میخره

جشن روزنشینی الهام جون.نازنین فاطمه -روزانا-هانا-نازنین زهرا

پارک پشت هتل رامسر.روز آخر که رامسر بودیم

شب یلدا

روزانا با پسرعمه ها و نازنین جون دخترعمه

جشن یلدا پاساژ آرامش

جلو مغازه عمو بهرام.روزانا گلی در حال خوردن دنت