سفر به رامسر 1
امروز چهارشنبه 18 آذر .الان از سر کار برات مینویسم .دختر قشنگم خونه پرستارشه
جند روزی هست که درگیر خرید کردن هستیم.برای روزانا جونم لباسهای زمستونی خریدم
چون اینجا هوا خیلی خوبه ولی رامسر خیلی میگن سرده .اینجا که نمیزاری لباس بپوشیمت
حالا ایشالا تو مسافرت خوب باشی.
امشب ساعت 8 شب پروازکیش به تهران داریم.شب میریم خونه عمه مریم.فردا صبح ساعت
10:30پرواز تهران رامسر داریم.
تو خونه همش میگی میخوایم بریم مسافرت.میخوام برم نامسر(رامسر).هوانا (هواپیما)سوار
شیم بریم نامسر.
من و بابا هم خیلی خوشحالیم.دلمون واقعا تنگ شده.بخاطر عروسکم هم خوشحالم چون
یه مدتی از تنهایی درمیاد.
امیدوارم به سلامتی بریم و بهمون خوش بگذره.دختر خوبی هم باشی.همش نگران لباس
پوشیدنتم.تازگیها خیلی گیر میدی هی میگی این نمیتوشم اونو میتوشم.
عکسهایی که این چندروز ازت گرفتیم
کالسکه برداشتی از مغازه سریع رفتی بیرون.برات خریدمش
تیم پرسپولیس برای تمرین اومده بودن کیش.11 آذر تعطیل رسمی بود من سرکار بودم
با بابا بیرون بودین که این عکسو گرفتین