روزاناروزانا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

فرشته زیبای من روزانا

مرداد 94

1394/5/13 15:17
نویسنده : مامان مهدیه
947 بازدید
اشتراک گذاری

روزانا جون و السا جون در حال بازی کردن

یه شب رفتیم خونه خاله هانیه (همکار مامان) که شما بچه ها با هم بازی کنین.خیلی بهت خوش گذشت.کلی با هم بازی کردین .در ضمن شما دوتا روزها هم باهم خونه مامان جون(خانم رضاپور) هستین.

روزی جونم سرما خورده.اینم چشمهای پف کرده دخترم.قربونت بشم که همش میخندی.چند روز تب میکردی بعد هم سرفه.خداروشکر الان بهتری.وقتی مریض میشی من و بابات حسابی بهم میریزیم.گفتم بابات یاد نفسم افتادم که به بابا میگی بابات چون من میگم.

دیشب با عشم رفتیم خرید.برات کفش ،جوراب، کلاه،انگشتر کیتی،کش مو، کلی کتاب و مداد رنگی خریدم.

نفسم عاشق کفشی.وقتی پات کردم سریع راه افتادی از مغازه رفتی بیرون. باهمون کفشا برگشتیم خونه.تازه یکی دیگه هم میخواستیبرداری.اینم بترتیب کفشهاو دمپایی هایی که از اول راه افتادی برات خریدم

خدارو هر روز بخاطر دختر زیبا و باهوشی که دارم شکر گزارم.

 

 

پسندها (6)

نظرات (0)