روزاناروزانا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

فرشته زیبای من روزانا

گل رز زیبا

گل زیبای در حال شکفتنم آرام آرام میبینم که گل برگهای زیبایت از هم باز میشوند تا تو را به گلی کامل تبدیل کنند غافل از اینکه گل نو رسته من دیر زمانی است که بوی عطرش فضای دنیا را از آن خود کرده است  گل رز زیبایم با تمام قدرت از وجودم تو را سیراب میکنم وبا دستانی که روز به روز خط خطی تر می شوند وجودت را از هجوم بادهای خزان محافظت می کنم باشد تا تمامی عالمیان به تماشای گل زیبای من بنشینند تا شاید شبنمی از وجودش بر سر آنها بچکد  زیبایم با تمام وجودم به داشتن تو بر خود می بالم وخدا را شکر میگویم که برکت تمام جهان را بر وجودم ریخت وتو را در دامانم نهاد    ...
15 آذر 1393

دلتنگی هایم برای روزانا جونم

نفسکم این روزها خیلی بانمک شدی.به زبون خودت حرف میزنی.وقتی میخوای بابا رو صدا کنی بع بع میکنی باباتم کلی ذوق میکنه. خیلی شیطون شدی .با روروئک میری همه جارو بهم میزنی.مامان جون کبری میگفت دیروز رفتی قوطی کرمشو برداشتی انداختی تو آشغالی . عروسکم بیرونو خیلی دوست داری هرشب میبریمت بیرون.زود خسته میشی.از فواره خیلی خوشت میاد وقتی میریم جلوش صدات درنمیاد نگاه میکنی. عشقم الان که دارم ازت مینویسم سر کارم دلم خیلی برات تنگ شده.امروز صبح دنبالم گریه میکردی.دختر قشنگم مجبوریم این شرایط رو تحمل کنیم . بوس بوس     ...
4 آذر 1393

اولین افتادن

غروب پنجشنبه 29 ابان دیروز دختر  قشنگم خواب بود.مامان با مامان جون کبری مشغول صحبت بودیم یکدفعه صدای افتادنت از تخت اومد. خیلی ترسیدیم خداروشکر بخیر گذشت. خیلی گریه کردی بردمت تو حیاط ساکت شدی.دماغت زخمی شد. اینم عکس دماغ زخمیت ...
30 آبان 1393

روزانا جونم

روزانا جون داره میره سیزده بدر جواهرده.روزانا جون درحال چیدن کاهو جاده دوهزار تنکابن.5ماهگی   عروسکم از بیرون اومده خسته شده     فرودگاه کیش شهریور که از رامسر برگشتیم غروب کیش.13 شهریور ...
29 آبان 1393