دلتنگی هایم برای روزانا جونم
نفسکم این روزها خیلی بانمک شدی.به زبون خودت حرف میزنی.وقتی میخوای بابا رو صدا کنی بع بع میکنی باباتم کلی ذوق میکنه.
خیلی شیطون شدی .با روروئک میری همه جارو بهم میزنی.مامان جون کبری میگفت دیروز رفتی قوطی کرمشو برداشتی انداختی تو آشغالی.
عروسکم بیرونو خیلی دوست داری هرشب میبریمت بیرون.زود خسته میشی.از فواره خیلی خوشت میاد وقتی میریم جلوش صدات درنمیاد نگاه میکنی.
عشقم الان که دارم ازت مینویسم سر کارم دلم خیلی برات تنگ شده.امروز صبح دنبالم گریه میکردی.دختر قشنگم مجبوریم این شرایط رو تحمل کنیم.
بوس بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی