11ماهگی
دخترکم 1ماه بزرگتر شدی.روزها مثل برق و باد میگذره.دیروز 27 بهمن نفسم 11ماهش تموم شد.
این روزها دخترم تعادل راه رفتنت بیشتر شده چند تا قدم بر میداری یهو خودتو میندازی.عاشق حموم هستی با اردکت بازی میکنی.
وقتی یکی با صدای بلند میخنده عروسکمم بلند میخندی.دیشب رفتیم بازار پشت سرمون چندتا آقا میخندیدن یهو دیدم ادای اونارو دراوردی.خیلی بامزه شدی.
بعد بازار با بابا و مامان جون رفتیم شام ایرانویچ بهت سیب زمینی دادم.خیلی دختر خوبی بودی.
این روزها مامان و بابا درگیر پیدا کردن خونه هستیم.آخه صاحب خونه خونشو میخواد.بعضی وقتها خیلی دلم میگیره بخاطر بعضی از شرایط مخصوصا دوری خانواده و شهرمون ولی وجود دختر خوشکلی مثل تو بهم آرامش میده.امیدوارم یه خونه خوب بتونیم پیدا کنیم.
امروز خیلی فکرم مشغول بود که مامان جون از رامسر زنگ زد گفت دایی فرشید فردا بخاطر سمینار داره میاد کیش خیلی خوشحال شدم.
دندون روزی جونم درومده ولی هنوز خوب بیرون نزده لثه هات خیلی میخواره همش دستت تو دهانته.
میخوام برات یه دندونیه کوچولو بگیرم تا اینکه بریم رامسر اونجا تولدو دندونی با هم میگیریم.
رز زیبای من تو زیباترین و بی نظیر ترین قاب عکس دیوار خالی نفس های منی
تو دست نیافتنی ترین بهانه لحظه های پراز دلتنگی منی
تو اولین لبخند زیبا رو لبهای غصه دار منی
تو زیبا ترین، مونس ترین، خواستنی ترین حقیقت دلربای زندگی منی
دوستت دارم.......دوستت دارم.....دوستت دارم