بهمن 94
دختر نازم چند روزی حسابی سرما خورده بودی.خداروشکر خوب شدی. خانم رضاپور داره میره مسافرت ،دیروز مامان جون صغری از رامسر اومد که روزانا خانم نگه داره.خیلی خوشحال شدیم.شما هم با دیدن مامان جون سریع رفتی پیشش. این روزها باید اسباب کشی کنیم.متاسفانه مجبوریم جابه جا بشیم.خیلی سعی کردیم خونه بخریم ولی جور نشد.از بس که دنبال خونه بودیم همش میگی بریم خونه جدید ببینیم. چند روز پیش به من گفتی مامانی من عاقلم اولش نفهمیدم چی میگی،دوباره گفتی مامان جونی میگه روزانا عاقله.خیلی باهوشی ماشالا.بقول خودت کلانتری اینم کادوی 22 ماهگیت که منو بابا...
نویسنده :
مامان مهدیه
14:36