روزاناروزانا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

فرشته زیبای من روزانا

مهر 95 31 ماهگی

1395/7/28 11:44
نویسنده : مامان مهدیه
480 بازدید
اشتراک گذاری

اول مهر تولد باران کوچولو دوست خونه مامان کهرمی بود خیلی بهت خوش گذشت.

مسافرت مشهد داشتیم که خیلی عالی بود.تو پست قبلی برات نوشتم.

بعد از مشهد پشت سرهم مریض شدی.سرما خوردی بعد دهان درد گرفتی بعدشم

اسهال استفراغغذا هم کم میخوردی همه چیز دست به دست هم داد تا اینکه کلی

ضعیفو لاغر شدیمن و بابا خیلی ناراحت بودیم.

مخصوصا بابا که میگفت شربت اشتهاآور برات بگیرمتا اینکه از دکتر پرسیدم

گفت لازم نیست چون وزنت نسبت به سنت خوبه.

12 مهر تولد مامان بود امسال سه تا تولد داشتم یه بار تو مشهد یه بار همکارام برام گرفتن

یکبار همخونه خودمون که دوستمون اومدن.دست بابا و دخترگلم درد نکنه.

ماه محرم هم 12 مهر شروع شد و شبها میرفتیم هیت.خیلی دوست داشتی.

محرم کیش خیلی باصفاست من که خیلی دوست دارم.

هر استانی هیئت جدا داره.ما که هیئت شمالیها میرفتیم.هوا هم عالی بود

 

 

 

با السا جون در حال انگشت زدن

عشقم در حال غذا نذری خوردن تو هیئت شمالیها

بیمارستان کیش وقتی مریض شدی

تو حال خودت داشتی بیرون نگاه میکردی تا بیام عکس بگیرم متوجه شدی

16مهر روز کودک

پارک با نیتا جون

تازگیها موهاتو نمیزاری ببندم.برعکس بچگیهات

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (0)