روزاناروزانا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

فرشته زیبای من روزانا

اسباب کشی

دختر زیبایم این روزها مشغول اسباب کشی بودیم.خیلی سعی کردیم همون خونه بمونیم آخه خیلی سخت بود با دختر کوچلو اسباب کشی کنیم ولی نشد. به خونه جدید رفتیم خداروشکر همه چیز خوب پیش رفت.خیلی خسته شدیم. عروسکم این روزها خیلی بهت سخت گذشت هر چند که مامان جون مهربون هوا تو داشت ولی مامان نمیتونستم واست وقت بزارم. بعضی وقتها خیلی غر میزدی. دخترم خیلی بامزه شدی خیلی هم باهوشی.الان قشنگ راه میری خیلی هم خنده دار راه میری.پریشب برات یه کتونی قرمز خریدیم تا راحتر راه بری.اونشب کلی با کتونیت تو خونه راه رفتی بعد که درش آوردم که بخوابی تو دستت گرفتی خوابیدی. خیلی بامزه منو صدا میکنی.تا تلویزیون آهنگ میزنه میرقصی.دیشب کل...
16 اسفند 1393

دندونی روزانا جون

دخترم دیشب 3اسفند برات یه جشن دندونی کوچیک گرفتیم. تولد عمو کوروش هم بود.از قبل با خاله صدیقه هماهنگ کرده بودیم که خونه ما باشه.ولی دیگه خاله صدیقه زحمت کشید غذا درست کرد رفتیم خونه اونا.مامان هم برات آش دندونی درست کردم. جای همه فامیلهامون خالی بود دوست داشتم همه خانواده بودن ولی کاریش نمیشه کرد دوری همین بدیهارو داره. عمو کوروش نمیدونست که تولدشه یهو غافلگیر شد.خیلی خوش گذشت. طبق رسم خودمون مامان جون رو سرت گندم ریخت.جلوت آینه و خودکار، قرآن شانه گذاشتیم بعد عروسکم آینه برداشتی .خیلی شیطونی میکردی نذاشتی یه عکس درست حسابی ازت بگیرم.یدونه پرتقال برداشتی بازی میکردی باهاش یهو دیدم با انگشت سوراخش کردی ...
5 اسفند 1393

11ماهگی

دخترکم 1ماه بزرگتر شدی.روزها مثل برق و باد میگذره.دیروز 27 بهمن نفسم 11ماهش تموم شد. این روزها دخترم تعادل راه رفتنت بیشتر شده چند تا قدم بر میداری یهو خودتو میندازی. عاشق حموم هستی با اردکت بازی میکنی. وقتی یکی با صدای بلند میخنده عروسکمم بلند میخندی.دیشب رفتیم بازار پشت سرمون چندتا آقا میخندیدن یهو دیدم ادای اونارو دراوردی.خیلی بامزه شدی. بعد بازار با بابا و مامان جون رفتیم شام ایرانویچ بهت سیب زمینی دادم. خیلی دختر خوبی بودی. این روزها مامان و بابا درگیر پیدا کردن خونه هستیم.آخه صاحب خونه خونشو میخواد.بعضی وقتها خیلی دلم میگیره بخاطر بعضی از شرایط مخصوصا دوری خانواده و شهرمون ولی وجود دختر خوشکلی م...
28 بهمن 1393

ولنتاین

مال من باش  من این آرزوی ولنتاین را برای تو میفرستم با آغوش ها و بوسه ها جایی را میسازم اینجا نزدیک خودم که فقط برای توست عشقم ولنتاین مبارک                         ...
25 بهمن 1393

اولین مروارید روزی جون

جیگر مامان دیروز24بهمن دندونش درومد.بعداز کلی انتظار خلاصه دندونت درومد.هنوز خوب بیرون نزده. دیشب عمو کوروش و خاله صدیقه خونمون بودن سر شام وقتی قاشق خورد به لثه هات صدا داد همه کلی ذوق کردیم آخه خیلی دیر درومد.دندون پایین یکیش درومد .لثه بالا هم ورم کرده فک کنم همه با هم دربیاد. فدات بشم دخترم خیلی لوس شدی وقتی ذوق میکنی کلی بامزه میشی حالا دندونت که دربیاد خوشکلترم میشی.       ...
25 بهمن 1393

بهمن 93

دخترم  وقتی  که به تو نگاه میکنم نمیتونم وجود خدارو منکر بشم  آخه فقط خدا میتونسته  موجودی رو به زیبایی و حیرت انگیزی تو خلق کرده باشه   ...
15 بهمن 1393

10ماهگی

امروز 27 دی دخترکم ده ماهش تموم شد.روزها خیلی زود میگذره.سعی میکنم روزهای قشنگی با هم داشته باشیم. عشقم خیلی با نمک شدی چیزهای جدید یاد گرفتی.سرپا میمونی تعادلت بهتر شده.الان قشنگ بابا میگی.صدای گربه درمیاری.به آب میگی باب، بعضی از میدونها فواره داره وقتی از جلوش رد میشیم با هیجان میگی باب.وقتی چیزی از دستت میوفته خیلی بامزه میگی عع عع عع .....اینو از مامان جون یاد گرفتی.تا هر آهنگی میشنوی میرقصی .از طرفی وقتی تلویزیون اذان میزنه خیلی بامزه با تعجب  نگاه میکنی .خلاصه خیلی جیگر شدی. وقتی میریم بازار ماشین مخصوص بچه هارو برات میگیریم.خیلی دوست داری. دیشب تو ونوس از ماشین افتادی کلی گریه کردی بعد برات عروسک خر...
27 دی 1393

شب یلدا

رفته بودیم بازار پردیس دست بچه ها بادکنک دیدی کلی داد زدی تا اینکه برات خریدیم.                       شب یلدا.ساحل مرجان نفسم عاشق هواپیماست   ...
3 دی 1393